بقچه نویس

۱ مطلب در تیر ۱۴۰۱ ثبت شده است

منو رو هیچ وقت، هیچ کس نخواست. هیچکی نگاهمم نکرد... برای هر چیز کوچیکی کلی دویدم، برای هر چیز کوچیکی کلی زجر کشیدم برای چیزایی که برا بقیه خیلی عادی و بدیهی بود کلی زحمت کشیدم تهش هم نشد اونی که میخواستم...

چقدر بدویی و نرسی، چقدر زحمت بکشی تا بالا بری ... تا به چشم اونی که دوستش داری بیای؟

دوستام اما خیلی چیزایی که من کلی براش زجر کشیده بودمو به صورت خیلی بدیهی داشتند... کلی آدم دور و برشون بود که دوستشون داشت براشون هرکاری می کرد، هر کاری... اما من... حق دارم اگر بریدم، حق دارم اگر از دویدن خسته ام خصوصا که تهش رسیدم به هیچی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۱ ، ۲۱:۳۰
گم نام