چرا چاره ای برا دلم نیست
بدترین اتفاق زندگی هر کسی میتونه عشق باشه، عشق با همه قشنگیاش و با همه تجربه های قشنگی که با خودش داره یدترین حادثه زندگی هر کسی هست! چون بعد از عشق همه چی جهنمه! خصوصا اگر یک طرفه باشه، خصوصا اگر تهش جدایی باشه!
فکر کن کسی که جونته ازت دور باشه! جانت رفته ولی تو نفس می کشی بعد از عشق دیگه آسمون آبی نیست، دیگه هیچ گلی بوی خوبی نداره، دیگه پروانه ها قشنگ نیستن! دیگه هیچی خوشحالت نمیکنه، حتی چیزی ناراحتت هم نمی کنه! دیگه زیبا نیستی، دوست داشتنی نیستی! هزار سالم که بگذره ته دلت یه زخمه که هیچ وقت خوب نمیشه! با اینکه میدونی بر نمیگرده ولی هر شماره ناشناسی که بهت زنگ بزنه ته دلت می لرزه، چون هنوز منتظری... ولی یه واقعیت تلخ وجود داره اونم اینه که کسی که رفته بر نمیگرده اگر میخواست برگرده ک نمی رفت حتی اگرم برگرده دیگه اون آدمی نیست که تو دوستش داشتی... دوست داشتن زیادی و عشق نابودت می کنه! همه بود و نبوذت رو گیره! اگر کسی رو خواستید نفرین کنید دعا کنید عاشق بشه و بهش نرسه!
یه آدم عاشقه همه چیش رو میبازه همه چی رو از دست میده برا عشق و اگر عشقش هم ترکش کنه همه وجودش نابود میشه....
حالا من همون آدمی ام که دیگه دلش خونه زندگی نمیخواد، مهمونی نمیخواد، بچه نمیخواد، تفریح نمیخواد حتی کار و پیشرفت هم نمیخواد... فقط دلش میخواد یه گوشه خلوت بشینه و به عشقش فکر کنه بدون هیچ مزاحمی...
بعد از رفتن عشق رنگ و بوی زندگی هم میره! من جونم رفته هرچند نفس می کشم و زنده ام ولی زندگی نمیکنم.... بد دردیه دردی که دارم....